مسافرت یزد
پسری مامان آخرین هفته سال 93 بابا مجید برای یه کار اداری باید میرفت یزد و پیشنهاد داد که من و شما هم همراهش بریم. ما هم که همیشه آماده سفر. به عمو هادی که میشه پسر عموی بابا هم پیشنهاد داد و اونم همراهمون اومد. سفر کوتاهی بود ولی برای تو تجربه خوبی بود. شروع همه سفرهای ما با یه رختخواب پهن شده عقب ماشین شروع میشه و یه پسر خوابالو توش بعد پسرک کم کم حرکت میکنه و به اینجا نقل مگان میده..اصلا هم قضیه خطرناک بودن براش مهم نیست که نیست. و البته که بابامجید و عمو هم کم از شیطنت ندارند و یاد ایام میکنند که خودشون چقدر آتیش سوزوندند. یکم که میگذره موشمون گشنش میشه و میاد سراغ کولی تغذیه اش خیلی هم از دیدن تغذیه هایی ک...
نویسنده :
مهسا
10:19